درود بر آدم های خوب ، آنها که در اندیشه ی دیگران تصویر زیبا می نگارند . . .
عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتن هست . هنوز دنبال یه بهونهای که بمونی . . .
چمن ها بی تو زیبایی ندارد / بهار و گل دلارایی ندارد /فریب کَس نخوردم جز تو ای یار / که دیگر کَس فریبایی ندارد . . .
احساس تو طروات باران است / بر زخم شکوفه های گل درمان است /هروقت که در هوای تو میچرخم / انگار نفس کشیدنم آسان است . . .
تو این “مـــَــن ها ” را از خودت “مــِـنها” کن من میـمیرم برای باقی مانده ات . . .
تا کی دل من چشم به در داشته باشد ؟ /ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد /آن باد که آغشته به بوی نفس توست /از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود / آدم آورد در این دیر خراب آبادم /نیستم آدم اگر باز نگردم آنجا / زین جهت هست اگر باز کمی دلشادم
یه تریلی بخرم تو شاگردم میشی!؟ فقط بخواب . منم به عشقت پشت تریلیم می نویسم “بوق نزن سالار خوابه”
ای دوست به خدا دوری تو دشوار است / بی تو از گردش ایام دلم بیزار است /بی تو ای مونس جان ، دل ز غمت می سوزد / دل افسرده ی من طالب یک دیدار است .
بایست و تماشا کن! کسی را که برای ماندنت دست به دعا برداشته بود. امروز برای رفتنت نذر کرده است . . .