پروردگارا: یاری ام کن، که آنچه دانسته یا ندانسته میشکنم، دل نباشد
میدونی اگه خورشید بمیره چی میشه؟ اون وقت زمین مجبور دور تو بگرده
تا زمین در گردش و تا آسمان در چرخش است، یاد یاران چون شما بر قلب ما آرامش است
روی گل زرشکی، با یه مداد مشکی، هزار دفعه نوشتم تو انتهای عشقی
به یاد یارانی که تا گل برایشان نفرستی، یادی از بهار نمیکنند!!!
کاش دوستی مثل رابطه ی دست و چشم بود، وقتی دستت زخمی میشه چشمات گریه میکنه، وقتی چشمات گریه میکنه دستات اشکات رو پاک میکنه
به دریا شکوه بردم از دشت، از این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که میگفتم غم خویش، سری میزد به سنگ و باز میگشت
دل ما محکمه ی است که به ما میگوید: همه را دوست بدار به همه خوبی کن و اگر بدی دیدی دل به دریا بزن
تو از باغ نرگس فریباتری، ز لبخند خورشید زیباتری، تو آن شعر نابی که حافظ سرود، ولی از غزل هم تو زیباتری
وقتی می آمدی حیاط پر میشد از عطر ترنج حالا تو رفته ای… و فقط رنج ها مانده است