آخرین شعر مرا قاب کن
بذار پشت نگاهت تا که تنهاییت
از دیدن آن جا بخورد و بداند
که دل من با توست در همین یک قدمی
راز عشق را با نگاهت باز کن
عشق من را در دلت آواز کن
گر هوس کردی مرا در نزد خود
تلفن رو بردار از ما یاد کن
آسوده مباش که بی نیازی
یک آنِ دگر پُر از نیازی
آنجا که تو فرعون زمانی
در تیر رس باد خزانی
اى بی وفا ما را وفا کن
اگر ترکت کنم
لعنت به ما کن
سخت ترین لحظه ی زندگی
همون لحظه ایست که آدم احساس
تنهایی کنه و چه زیباست
لحظه های تلخ تنهایی با یاد تو
دانشجو گر عاشق شود
بی پرده مشروط میشود
چیزی شبیه حذف ترم
با عشق ممکن میشود!
پرواز را به خاطر بسپار ؛
پرنده مردنی ست!!!
زندگی....برگ بودن در مسیر باد نیست!
امتحان ریشه هاست....
ریشه هم هرگز اسیر باد نیست....
زندگی چون پیچکیست....
انتهایش می رسد پیش خدا....
اگر به خانه ی من آمدی ، برای من
ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از
آن به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ... خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ! خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ... خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد
اگر تنم کویره . اگر نگام فقیره . به قلب پاک و ساده به عشق تو اسیره . . .
تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت را
میان ربنای سبز دستانت دعایم کم . . .
در این دنیا که نامردان عصا از کور می دزدند...
من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم . . .
اگه دیدی بغض کردی ، ولی دلیل گریه کردن پیدا نمی کنی ،اگه دنبال جایی می گشتی که داد بزنی. . .
بدون که دل خدا برات تنگ شده ، می خواد صداش کنی .......
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد ، کسی جای در این کلبه ی ویرانه ندارد
دل را به کف هر که نهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد . . .
گاهی مثل باران باید بارید ، زندگی بخشید ،طراوت داد
.
.
.
.
.
.
.
و رفت .............
یه روز یکی دنیای تو میشه
یه روز تو دنیای یکی میشی
یه روز دنیای تو مال یکی دیگه میشه
یه روز هم بدون اینکه بفهمی دنیای یکی دیگه شدی
اگر غم سیرم کند
غصه اگر پیرم کند
دست بزرگ آسمان زمین گیرم کند
.
.
.
.
.
.
بازم می گم دوستت دارم !
کاش میشد در غروب آفتاب ، بی صدا با سایه ها کوچیدو فت
دنیا با داشتن این همه ستاره به قدرتش نمی نازه
ولی من با داشتن تو تک ستاره به همه ی دنیا می نازم
در جهان هرگز مشو مدیون احساس کسی
تا نگردد رایگان عشقت گروگان کسی
عشق یعنی شب نشینی با خدا
گفتگو با ناله اما بی صدا
عشق پرتاب گلیست از سوی دوست
هر کجا باشد ، دلم همراه اوست
دل من قایق و چشم تو دریاست ، نشستن در کنار هر دو زیباست
دل من قایق گم کرده راهیست که در آرامش چشم تو پیداست
کاش قلبم درد پنهانی نداشت. چهره ام هرگز پریشانی نداشت
کاش برگه های آخر تقویم عشق ، خبر از یک روز بارانی نداشت
کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت
کاش میشد عشق را تفسیر کرد. دست و پای عشق را زنجیر کرد
کاش یا رب آشنایی ها نبود
یا به دنبالش جدایی ها نبود . . .