شکفتي همچو گل در دستانم
درخشيدي چو مي در جام جانم
به بال نغمه آن چشم وحشي
کشاندي تا بهشت جاودانم.
وفا دار تو بودم تا نفس بود
دريغا همنشينت خارو خس بود
دلم را باز گردان باز گردان
همينجا سوختن بس بود ،بس بود.
سيه چشمي به کار عشق استاد
به من درس محبت ياد ميداد
مرا از ياد برد آخر ولي من
بجز او عالمي را بردم از ياد
از يه کتابي ميخوندم قشنگ بود گفتم شما هم بخونيد.عمرا جايي اينا رو ببينيد.دوست عزيز آپم خوشحال ميشم تشريف بياريد.